دخیل بر پنجره فولاد
نویسنده:
امیرحسن چهل تن
امتیاز دهید
مجموعه داستان
از وقتی قاسم گم شده بود : پسر بزرگ خانه به جرم سیاسی زندانی شده است .
دخیل بر پنجره فولاد : خاله دیوانه و امید به شفا
سجاده : پسری که خاله اش بزرگش می کند.
چشمی که سلام کرد : دخترک لال و یتیم و رفیق مادرش.
درد اول : دختر از خوبی های تهران برای مادرش می گوید.
درد دوم : مرد علیل و همسر جوان .
درد سوم : در سوگ مادر بزرگ .
چراغ قرمز : مناظرات دیوانه وار از چراغ قرمز محدود کننده و گردش بی دلیل عقربه های ساعت.
انگار دیروز بود که.. : بچگی و خواهر برادر و....
بیشتر
از وقتی قاسم گم شده بود : پسر بزرگ خانه به جرم سیاسی زندانی شده است .
دخیل بر پنجره فولاد : خاله دیوانه و امید به شفا
سجاده : پسری که خاله اش بزرگش می کند.
چشمی که سلام کرد : دخترک لال و یتیم و رفیق مادرش.
درد اول : دختر از خوبی های تهران برای مادرش می گوید.
درد دوم : مرد علیل و همسر جوان .
درد سوم : در سوگ مادر بزرگ .
چراغ قرمز : مناظرات دیوانه وار از چراغ قرمز محدود کننده و گردش بی دلیل عقربه های ساعت.
انگار دیروز بود که.. : بچگی و خواهر برادر و....
آپلود شده توسط:
mrezie67
1390/02/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دخیل بر پنجره فولاد